تشخیص هویت از طریق استفاده از اثر انگشت
تجربيات به دست آمده در گذشته بر اهميت علم انگشت نگاري افزوده و نشان داده که هويتهاي بي شماري از روي آثار پنجههاي دست و پا شناسايي شده است.
تاریخچه اثر انگشت در ایران
در ايران ابتدا از اثر انگشت براي تأييد و امضاي اسناد استفاده ميشده است. قديميترين سندي که تاکنون به دست آمده و درباره اثر انگشت است، مربوط به قرن هشتم هجري قمري ميباشد. در شرح حال <قوبيلاي قاآن> و <تيمورلنگ> (807- 736 هجري قمري) نيز اشاراتي به اثر انگشت شده است.
سابقه اثر انگشت در تجارت
سابقه استفاده از اثر انگشت در اسناد تجاري به عنوان امضا در ايران، به قرن 14 ميلادي برميگردد؛ اما بررسي اثر انگشت براي تشخيص هويت و کشف جرم به اواخر حکومت قاجاريه مربوط ميشود.
تاریخچه انگشت نگاری در ایران
در سال 1291 هجري شمسي و در زمان صــدارت مـحـمــدعـلـي خـان عـلاءالـسـلـطـنـه، کـه عينالدوله وزير کشور بود، دولت به فکر استفاده از مستشاران خارجي براي ايجاد اصلاحات در ادارات دولتي افتاد و درنهايت ژنرال يالمارسن> سوئدي براي ژاندارمري و سپس به معرفي وي شخصي به نام وستداهل براي نظميه (شهرباني) استخدام شدند. وستداهل نيز شخصي به نام بري دال را که پيش از آن در استکهلم مأمور آگاهي بود، در تـأمينات (آگاهي) نظميه به خدمت گمارد. اين شخص در سال 1295 هجري، شعبه آنتروپومتري (تنپيمايي) را به رياست <ناصرقلي رادسر> و شعبه داکتيلوسکپي (انگشتنگاري) را به رياست <احمد علاپور> در تأمينات آن روز داير کرد. از آن به بعد، انگشتنگاري از مجرمان در ايران متداول شد.
البته در آن زمان، کلاسه و طبقهبندي آثار انگشت انجام نميشد. از سال 1333 هجري شمسي، سيستم <طبقهبندي هنري> در ايران متداول شده و آثار انگشت براساس اين سيستم کلاسه و بايگاني ميگردد.
خطوط روي انگشتان چيست؟
قسمت اعظم بدن انسان از مو پوشيده شده است. در بيشتر نقاط اين موها رشد نکرده و به چشم ديده نميشوند. چند نقطه از بدن مانند کف دست و انگشتان و کف پا نيز به کلي فاقد مو است. در نقاط فاقد مو در اغلب پستانداران خطوط برجستهاي وجود دارد که <ريج> يا <خطوط> ناميده ميشوند. اين خطوط طرحها و اشکال مختلفي را به وجود ميآورند که در محلهاي مختلف و در حيوانات گوناگون تفاوت ميکنند. بنابراين خطوط برجسته پوستي مختص به انسان نيست و در دست و پا يا زير دم برخي پستانداران نيز مشاهده ميگردد. به طور کلي، چه در انسان و چه در ساير پستانداران، در نقاطي که خطوط برجسته پوستي مشاهده ميشود، مو وجود ندارد و در نقاطي که مو روييده است، اثري از خطوط برجسته پوستي ديده نميشود. پوست بدن از 2 ورقه اصلي شامل قشر بيروني و قشر داخلي تشکيل شده است. بر روي قشر داخلي برآمدگيهاي ريزي به نام <بنها> وجود دارد که طــرح و نـقـشــه خـطــوط را تـشـکـيــل مــيدهـنـد. عصبهاي حسي از داخل انگشت به شيارهاي بين خطوط امتداد يافته و در بنها ختم ميگردد. اگر برجستگيها با ذرهبين مورد مشاهده قرار گيرند، ملاحظه خواهد شد که روي هرکدام از آنها يک رديف سوراخ وجود دارد که با فواصل مساوي از يکديگر قرار گرفتهاند و همان دهانه غدد عرق هستند. هريک از اين سوراخها را با خطي که آن را احاطه کرده است <جزيره> ميگويند. خطوط از به هم پيوستن اين جزيرهها به وجود ميآيند. بنابراين تعداد سوراخهاي عرق روي يک خط، معرّف تعداد جزيرههاي آن خط نيز ميباشد.
تقسیم بندی خطوط انگشت نگاری
از نظر تشخيص هويت، خطوط به 3 قسمت تقسيم ميگردند: آثار انگشتان دست، آثار کف دست و آثار کف پا. در اين ميان، آثار انگشتان اهميت بيشتري دارند؛ زيرا در هيچ کدام از 2 قسمت ديگر، طرح و نقشه خطوط مثل نوک انگشتان پيچيده نيستند. درواقع، خطوط بند پايين انگشتان و همچنين کف دست يکنواخت و ساده ميباشند. دليل ديگري که بر اهميت آثار انگشتان ميافزايد اين است که آثاري که در صحنههاي وقوع جرم به دست ميآيند، اغلب متعلق به انگشتان ميباشند.
علل به وجود آمدن خطوط برجسته سرانگشتان
متخصصان زيستشناسي در مورد علت به وجود آمدن خطوط برجسته سرانگشتان کف دست و پا 2 عقيده متفاوت ابراز داشتهاند. برخي عقيده دارند که خطوط مذکور براي ايجاد اصطکاک و جلوگيري از لغزيدن دست و پاي انسان روي سطوح صاف همانند سنگ و تنه درخت خلق شده است؛ اما گروهي ديگر به دليل وجود پيهاي لامسه در محل اين خطوط معتقدند که خطوط برجسته سرانگشتان براي حس لامسه و کمک به تشخيص زبري و نرمي و سردي و گرمي اشيا خلق گرديدهاند.
عامل به وجود آورنده خطوط برجسته پوستي <پاپيهاي> موجود در طبقه <درم> ميباشند که در قسمت گوشتي زير پوست قرار دارند. از آنجا که دهانه لولههاي غدد ترشح کننده عرق روي خطوط بـرجـسـته پوستي قرار دارند، هميشه سطح اين خطوط آغشته به عرق است و در تماس سرانگشتان يا کف دست و پا با اشيا، عرق ترشح شده، تصوير خطوط برجسته پوستي را به صورت نامرئي روي سطح مورد تماس برجاي ميگذارد.
علت اهميت علم انگشتنگاري
تشخيص هويت از طريق انگشتنگاري بر اين اصل استوار است که 2 اثر انگشت کاملاً يکسان وجود ندارد. آثار انگشت بسياري از لحاظ شکل، طرح و يا اندازه وجود دارند؛ اما تا به امروز 2 اثر انگشت که کاملاً مشابه هم باشند، به دست نيامده است. بنابراين مهمترين فايده علم انگشتنگاري تعيين هويت مجرمان است؛ زيرا مجرمان هميشه هويت واقعي خود را مخفي ميکنند و هر بار با مشخصاتي متفاوت مرتکب جرم ميشوند؛ اما انـگـشـتنـگـاري وسيله تشخيص هويت واقعي آنهاست.
تشخیص هویت از طریق استفاده از اثر انگشت
اگر اثر انگشت مجرم که روي در، ميز، شيشه يا ساير نقاط صحنه جرم باقي ميماند، با استفاده از دانـش انـگـشتنگاري جمعآوري و طبقهبندي علمي شود، به تشخيص هويت مجرمان کمک خواهد نمود و مقامات قضايي را در انجام وظايف محول شده ياري خواهد کرد. اين اقدام بهويژه در مورد مجرمان باسابقهاي که مرتکب جرم ميشوند و در حين دستگيري، براي مخفي نگاه داشتن سوابق مـجرميت خود درصدد تغيير نام و مشخصات خويش برميآيند، حايز اهميت است. در اين قبيل موارد، دانش انگشتنگاري به کمک بايگاني آثار انگشتان مجرمان، سوابق و هويت اصلي مجرم را تـعـيـيـن مـيکـنـد و مقامات قضايي نيز با کمک اطلاعات به دست آمده از اين علم، امر تعقيب و محاکمه را انجام داده و مقررات تعدد يا تکرار جرم را اعـمـال مـيکـنند. به اين ترتيب، امروزه علم انگشتنگاري به طور مؤثري در کشف جرم و دستگيري بزهکاران و قضاوت صحيح درباره آنها، به حقوق جزا کمک ميکند. شايد بتوان گفت انگشتنگاري تنها وسيله قاطع براي شناسايي هويت واقعي افراد است..
در گذشته، روش طبقهبندي انگشتنگاري <هـنــري> يـکــي از پـيـشــرفـتــهتـريـن سـيـسـتـمهـاي طبقهبندي در جهان به شمار ميرفت. در اين روش از طــريـق جـمـعآوري و نـگـهـداري کـارتهـاي انگشتنگاري مجرمان حرفهاي، صدور گواهينامه عـدم سـوءپـيـشـيـنـه امـکـانپذير ميگرديد. روش <هنري> هنوز هم در بسياري از کشورها اعمال ميگردد؛ اما در کشورهاي پيشرفته هماکنون آثار انگشت به وسيله رايانه و با استفاده از دستگاه الکترونيک نگهداري ميشوند.
اصول علم انگشتنگاري
در علم انگشتنگاري 2 اصل بسيار مهم وجود دارد:
1-دو انگشت يکسان در جهان يافت نميشود؛
زماني که براي نخستين بار، انگشتنگاري براي تشخيص هويت به کار رفت، بعضي وکلاي دادگستري به آن ايراد گرفته و بيان داشتند ممکن است آثار انگشتان يکساني پيدا شود؛ اما <گالتون> در کتاب <آثار انگشتان> از روي علوم رياضي ثابت نمود که ممکن نيست 2 اثر انگشت مساوي و يکسان پيدا کرد. با اين وجود، مخالفان باز هم اعتراض کردند که اين محاسبات کاملاً فرضي است؛ زيرا هنوز به اندازه کافي آثار انگشتان مختلف مورد آزمايش واقع نشدهاند. امروز پس از بررسي دقيق ميليونها اثر انگشت، به جرأت ميتوان گفت که 2 اثر انگشت يکسان در جهان وجود ندارد. شکل و تعداد خطوط برجسته سر هريک از انگشتان يک فرد با ساير انگشتان او متفاوت است و به طريق اولي، آثار انگشت افراد مختلف نيز با يکديگر تـفاوت دارد. در مقايسه نقش خطوط برجسته سرانگشتان والدين با فرزندان، فرزندان با يکديگر و حـتـي دوقـلـوهـاي هـمـسـان (يکتخمکي) با هم تفاوتهايي ديده ميشود. چنين به نظر ميرسد که آثار انگشت نيز مانند ساير اشيا و جانداران موجود در طبيعت، تابع قانون معروف <کتله> است که براساس آن <طبيعت هيچگاه 2 چيز يکسان را خلق ننموده و هر چيزي که به دست طبيعت ساخته ميشود، اختلاف غيرمحدودي با اشياي مشابه ديگر دارد. از علم انگشت نگاری بیشتر بدانید
2-خطوط انگشت غيرقابل تغيير هستند؛
خطوط انگشتان در ماه چهارم حاملگي مادر و حدود صد و بيستمين روز پيدايش جنين به وجود ميآيد. يک جنين سهماهه انگشتان کاملاً نرمي دارد و از اين تاريخ به بعد، خطوط برجسته در نوک انگشتان شروع به نمو ميکند و سرانجام تمام انگشت را در برميگيرد. بعدها طي مراحل نمو جنين در داخل رحم و پس از تولد، خطوط انگشت بزرگتر ميشوند؛ اما به هيچ وجه تغييري در شماره و ترتيب آنها حاصل نميگردد. بنابراين بايد گفت خطوط برجسته سرانگشتان از زمان به وجود آمدن (3 تا 4 ماهگي دوران جنيني) تا زمان از بين رفتن (معدوم شدن پوست دست جسد) تغيير شکل نميدهد و تنها تفاوت آثار انگشت يک شخص در زمان نوزادي با سنين کهولت، کوچکي و بزرگي آنهاست و از نظر تعداد و شکل و حالت خطوط و ساير مشخصات، با هم تفاوتي ندارند. به عبارت ديگر، آثار انگشت دوران کهولت يک فرد همانند عکس بزرگ شده آثار انگشت دوران طفوليت وي است. براي اثبات اين نظريه، دانشمندي به نام <داکر> در سال 1756 در شهر <جيسن> آلمان در حاليکه 34 سال سن داشت، از کف دست خود اثري برداشت. او بعد از گذشت 41 سال؛ يعني در سن 85 سالگي (1897) اثر ديگري از کف دست خود برداشت. اين دو اثرکه اکنون نيز موجود هستند، کاملاً يکسان و برابر بودند.
تأثير توارث در خطوط انگشتان
گاهي اوقات ادعا ميشود که نقوش خطوط انگشتان يک فرد ممکن است با تمام جزئيات آن به اولاد او منتقل شود و حتي با اين وسيله ميتوان رابطه پدري را ثابت نمود؛ اما اين عقايد با يکي از اصول اساسي انگشتنگاري مبني بر فردي و انحصاري بودن نقوش سرانگشت مغايرت دارد.
از علم انگشت نگاری بیشتر بدانید
<گالتون> در تحقيقات خود راجع به موضوع تأثير وراثت در اثر انگشت به اين نتيجه رسيد که نقوش سرانگشتان توارثي نيستند. پس از وي، چند دانشمند ديگر نيز اين موضوع را مورد مطالعه قرار دادند. به عنوان مثال، <فورژو> در سال 1792 در خانوادههاي مختلفي که ازدواج بين آنها رايج بود، مطالعه کرده و تا 3 نسل هم جلو رفت و نشان داد که آثار انگشت آنها توارثي نبوده است. <سينت> نيز پس از انجام آزمايشهاي متعدد در خانوادههاي مختلف تا نسل پنجم، به همان نتايج <فورژو> دست يافت. البته <سويدالي> در سال 1907 ادعا نمود که آثار انگشتان مختصر ارتباطي با توارث دارند؛ اما بعد از <سويدالي> چند دانشمند ديگر همچون <هلوگ> و <هارستر> همان عقيده قبلي را که نقوش سرانگشتان توارثي نيستند، تأييد نمودند. آنچه مسلم ميباشد اين است که خطوط برجسته سرانگشتان تحت تأثير عوامل وراثتي شکل ميگيرند؛ اما هنوز ژنهاي مؤثر در اين زمينه شناخته نشدهاند. به هر ميزان درجه قرابت اشخاص با هم بيشتر باشد، درصد شباهت ظاهري شکل نقوش سرانگشتان آنها بيشتر است.
به هر حال، تمامي محققان در اين باره اتفاق نظر دارند که برابري و يکساني اثر انگشت ميان خويشاوندان نسبي به هيچ وجه ديده نشده است. بنابراين بايد گفت هويت پدري را از روي آثار انگشت پسر او نميتوان تشخيص داده و ثابت نمود.