وکالت بلاعزل در مقام بیع ، اشاره: امروزه شاهد آن هستيم كه مردم براي انجام معاملات زمين يا اتومبيل، آپارتمان و… مبادرت به تنظيم عقد بيع و معاملات خود در قالب عقد وكالت بلاعزل مي‌كنند. بدون آن كه بخواهيم به مسايل تخصصي و فني اين موضوع بپردازيم تلاش مي‌كنيم. نكات مهم و آثاري كه اين نوع قراردادها دارند و در آينده ممكن است مشكلاتي براي طرفين به وجود آورد بررسي كنيم.

عقد جایز

ـ وكالت عقدي است جايز يعني عقدي است كه با مرگ هر يك از طرفين يا استعفاي وكيل يا عزل وكيل توسط موكل و يا با جنون وكيل يا موكل پايان مي‌يابد.  براي مثال اگر كسي به ديگري وكالت دهد كه اتومبيلي براي او خريداري كند به كسي كه وكالت مي‌دهد موكل و به كسي كه عمل خريد اتومبيل را بايد انجام دهد وكيل مي‌گويند. حال اگر وكيل قبل از خريد اتومبيل ديوانه شود يا فوت كند و يا از انجام آن عمل استعفا دهد و يا موكل او را عزل كند، ديگر اجازه انجام معامله اتومبيل را نخواهد داشت.

2ـ برابر قانون عقد وكالت با مرگ يا جنون وكيل يا موكل از بين مي‌رود و از اين حيث فرقي ميان عقد وكالت بلاعزل و يا عقد وكالت ساده نيست.

فروش وکالتی منزل

پس اگر شخصي آپارتماني را با آقاي (ب) با سند عادي قولنامه كند و در قولنامه قيد شود كه خريدار از جانب آقاي فروشنده وكيل است كه پس از انجام تشريفات محضري و اداري به دفترخانه مراجعه و رسماً آپارتمان را به نام خود منتقل كند و به اصطلاح خريدار وكالت بلاعزل از فروشنده داشته باشد اما در اين هنگام فروشنده فوت كند براي انتقال رسمي آپارتمان، ديگر آن وكالت فاقد اثر است و اين ورثه فروشنده هستند كه بايد آپارتمان را منتقل كنند و اگر از انجام اين عمل خودداري كنند آن موقع خريدار ناگزير به طرح دعوي عليه آنان و مراجعه به دادگستري است.

لذا اگر عقد وكالت در ضمن عقد بيع يا هر عقد لازم ديگري مانند عقد ازدواج و… به صورت شرط قيد شود بقاي اين وكالت تا وقتي است كه طرفين مبتلا به جنون نشده يا فوت نكرده باشند.

عزل وکیل

ـ برابر قانون موكل هر وقت كه بخواهد مي‌تواند وكيل خود را عزل كند اما طرفين مي‌توانند بلاعزل بودن وكيل را در قرارداد شرط كنند حال اين سئوال پيش مي‌آيد آيا موكل مي‌تواند خودش عمل وكالت را انجام دهد يا اين كه اين حق فقط منحصر به وكيل است كه در پاسخ بايد گفت كه بلاعزل بودن وكيل مانع انجام عمل مورد وكالت توسط موكل نخواهد بود.

پرسش: اگر شخصي به ديگري وكالت بلاعزل دهد كه تلفن او را بفروشد ولي خودش آن را به ديگري بفروشد آيا عمل موكل صحيح است
؟

پاسخ: بله زيرا انجام مورد وكالت وسيله شخص موكل منع قانوني ندارد و موكل مي‌تواند همان كاري را كه به ديگري وكالت داده خودش انجام دهد. اما بايد توجه داشت كه اگر فروشنده مالي را به ديگري بفروشد و در ضمن عقد بيع خريدار وكيل بلاعزل فروشنده براي انتقال رسمي مال مورد معامله به خودش باشد ولي فروشنده كه در اين جا موكل است مبادرت به انتقال آن مال به شخص ثالثي كند اين عمل او جرم و فروش مال غير محسوب مي‌شود.

از اينرو، هنگامي كه مي‌گوئيم انجام مورد وكالت به وسيله شخص موكل بلا اشكال است به موضوعاتي بر مي‌گردد كه با حقوق وكيل در تعارض نباشد در مثال بالا وكيل مالك مال هم بوده است و موكل نمي‌تواند با انجام مورد وكالت توسط خودش لطمه‌اي به حقوق وكيل وارد كند.

وکالت پس از فوت

پرسش: آيا مي‌توان شرط كرد كه وكالت پس از فوت يا جنون باقي بماند؟

پاسخ: فرض كنيم كسي در بانك مسكن وام سپرده‌گذاري مي‌كند تا پس از مدتي از مزاياي وام برخوردار شود هنگام سررسيد وام شرايط مالي او به نحوي است كه ديگر نيازي به آن مبلغ ندارد و يا اين كه به لحاظ نياز به وجه نقد، مي‌خواهد امتياز خود را بفروشد. اصولاً بانكها كسي را كه صاحب امتياز است مي‌شناسند و وام به او تعلق مي‌گيرد نه خريدار وام. از اينرو مي‌بينيم كه فروشنده وام با خريدار سند وكالت نيز تنظيم مي‌كند تا پس از مستهلك شدن وام و پرداخت اصل و سود آن خريدار دچار مشكل نشود و يا اين كه شخصي خانه‌اي را كه داراي وام مسكن است خريداري مي‌كند و چون سند به نام بانك در رهن است، و از طرفي اقساط تماماً‌ پرداخت نشده خريدار از فروشنده وكالت بلاعزل مي‌گيرد حال سئوال اينجاست كه با توجه به قوانين ما كه وكالت بلاعزل با فوت وكيل يا موكل از بين مي‌رود مي‌توان شرط كرد كه وكالت پس از فوت باقي بماند؟ وکالت بلاعزل در مقام بیع

در اين خصوص بايد گفت كه وكالت يا عدم عزل وكيل اگر ضمن عقد لازمي شرط شود اثر آن پايبندي وكيل و موكل به عقد وكالت يا از بين بردن حق فسخ آنان است. طبيعت وكالت همان طور كه گفتيم آن است كه با فوت طرفين منحل مي‌شود (عقدجايز) و اين طبيعت ماهيت عقد غيرقابل تغيير است حتي اگر طرفين چنين شرطي را در عقد بياورند كه عقد وكالت با فوت طرفين منحل نشود. با فوت هر يك از طرفين عقد وكالت از بين خواهد رفت حتي اگر شرط شود كه وكالت پس از فوت از بين نمي‌رود.