عوامل موثر در بروز جرم و جنايت ، عمل يا ترك عمل قابل مجازات با اقدامات تأميني كه قانون آن را مشخص ميكند. (كنشهاي مخالف نظم اجتماعي هميشه عنوان جرم نميگيرند). بلكه وقتي جرم ناميده ميشوند كه مجازات يا اقدامات تأميني و تربيتي براي آنها منظور شده باشد. در غير اين صورت اعمال ضد اجتماعي كه نام جرم درمفهوم قانوني آن ندارند جرم محسوب نميگردند.
بررسي انگيزههاي جرم از ديدگاه روان شناختی
.در اين ديدگاه برتمامي صفات رواني و ويژگيهاي شناختي افراد كه باعث ميشود، روانشناسان آن رابه عنوان عامل مهمي در شناخت وكنترل رفتار در نظر گيرند اشاره ميشود. همانطور كه ميدانيم كوشش براي پيدا كردن الگوي ثابتي براي يك قاتل، تجاوزگر يا جامعه ستيز كار بيهودهاي است. روانشناساني كه در مراكز قانوني كار ميكنند بيشتر بر متغيرهاي شخصيت افراد تكيه دارند و آن را بهترين عامل درقضاوت باليني ميدانند يا روانكاوان معتقدند، بايد ضمير ناخودآگاه افراد را كاوش كرده و علل ناخود آگاه رفتار جنايي را پيدا كنيم. عوامل موثر در بروز جرم و جنايت
عوامل مؤثر بر بروز جرم و جنايت:
نابرابري درآمدي
يكي ازمهمترين عوامل تأثيرگذاربر جرم، نابرابري اقتصادي است. نابرابري اقتصادي عمدتاً از طريق نابرابري درآمدي مورد ارزيابي قرار ميگيرد. ازجمله عوامل اثرگذار براي ايجاد پديده جرم ميتوان به نابرابري درآمدي اشاره كرد. زيرا نابرابري درآمدي بيان دهكهاي جامعه منجر به ايجاد فاصله طبقاتي شده و افراددهكهاي پائين براي پركردن شكاف طبقاتي از طريق عاملي رواني به نام حسادت دست به جرم ميزنند. براي به دست آوردن اين شاخص ميتوان از ضريب جيني يا نسبت هزينههاي خوراكي و غيرخوراكي دودهك آخر نسبت به دو دهك اول به دست آورد.
نرخ بيكاري:
يكي از مهمترين و اثرگذارترين عوامل برايجاد جرم پديده بيكاري است؛ زيرا بيكاري سبب فقر، نابرابري درآمد، مهاجرت، اختلاف خانوادگي و … ميشود؛ البته برخي مطالعات وجود دارد كه حاكي از عدم ارتباط يا ارتباط منفي بين بيكاري و جرم ميباشد، اما آنچه كه بديهي است اين است كه افراد هويت خود را در موقعيت كاري كه دارند، جستجو ميكنند و هرگاه براي تمام افراد جوياي كار، شغلي يافت شود، آنگاه انگيزه آنها براي بروز جرم و جنايت كاهش مييابد. نرخ بيكاري عبارت است از، جمعيت بيكار به كل جمعيت فعال (شاغل و بيكار) ضرب در 100 يكي از شاخصهاي توسعه يافتگي هر كشوري پايين بودن نرخ بيكاري در آن است.
فقر مطلق
هرچند كه نتايج معدودي از مطالعات به عدم وجود رابطه بين فقر و جرم يا حتي وجود رابطه منفي بين فقر و جرم دلالت دارد، اما به عقيده نكارندگان، فقر يكي از مؤثرترين عوامل در بروز جرم است. به اين ترتيب كه هنگامي كه فرد در شرايط سوء تغذيه، عدم دسترسي به امكانات بهداشتي و آموزشي، عدم وجود سرپناه مناسب براي زندگي و شرايطي مشابه قرار گيرد، به ناچار گزينه فعاليتهاي غيرقانوني (ارتكاب جرم) را انتخاب ميكند. در ادبيات ديني ما فقر عامل تمام فسادهاست.
فقر به دو صورت فقر مطلق و فقر نسبي بيان ميشود: منظور از فقرمطلق آن نوع فقري است كه فرد براي به دست آوردن حداقل نيازهاي غذايي (حداقل كيلوكالري غذايي) و حداقل نيازهاي بهداشتي خود درمضيقه باشد و منظور از فقر نسبي، آن نوع فقري است كه فرد، حداقل نيازها راداشته، اما در مقايسه با ساير افرادجامعه فقير است.
مبناي مطالعه در اين پژوهش، فقر مطلق است،زيرا كه به نظر ميرسد فقر نسبي، همبستگي بالايي با شاخص نابرابري درآمدي داشته باشد و اگر فقر مطلق شاخص قرارگيرد، نتيجه واقعيتري خواهد داد.
سطح آموزش
همين طور كه ميدانيم فقر علمي و آموزشي موجبات ايجاد انحرافات هستند. به گونهاي كه هرچه سطح آموزش افراد درجامعه بالا رود، از ميزان ارتكاب به جرم كاسته ميشود.
از بعد ديگر مي توان بيان كرد كه هرچه سطح آموزش فردي كه مستعد به انجام جرم است، بالاتر رود، ميزان ارتكاب به جرم بيشتر ميشود به عنوان مثال در دنياي كنوني هكرها ازجمله افرادي هستند كه با داشتن هوش و سطح آموزشي بالا مرتكب به جرائم اينترنتي ميشوند. عوامل موثر در بروز جرم و جنايت
بنابراين، بطور حتم نميتوان بيان داشت كه افزايش سطح آموزش علمي ميتواند به كاهش ميزان جرم منجر شود، بنابراين ميتوان عامل رشد سطح آموزشي علمي را همراه با رشد سطح آموزش فرهنگي هم پوشاني كرد به گونهاي كه با افزايش آموزشهاي فرهنگي از طريق بالا بردن اخلاق فردي، در كنار آموزشهاي عملي ميتوان از ميزان ارتكاب افراد به جرم كاست. همچنين به لحاظ اقتصادي ميتوان اذعان داشت كه افزايش سطح آموزشي، سطح درآمد فرد را بالا ميبرد.
بيشك زندان تداعي گر نام مجرم و زنداني است و اين نام اثر ناخوشايندي بر تفكر افراد دارد. ممكن است برخي انسانها با خود بيانديشند كه چه كساني رگهاي آزادي خود را بريدهاند و تنفس در هواي آزاد را با تحمل در محيط محدود زندان مبالده كردهاند؟
چطور ميشود كه انسان آزادي خود را كه با ارزشترين نعمت وجود است بي بها بپندارد و كدامين منطق است كه ميپذيرد انسان حيات خود را در لحظهاي از احساسات خويش قرار دهد و با دست خود پايان بر دفتر آزادي خويش بنويسد. چرا برخي از انسانها مجرم ميشوند؟ آيا به اين دليل كه آنها ذاتاً افراد خبيث و پليدي هستند يا اينكه موضوع فراتر از اينهاست؟
در پاسخ به اين سوالات بايد گفت: همه ما مجرمين بالفعل هستيم. تنهاچيزي كه موجب تميز و تشخيص بين مجرم و غيرمجرم ميشود اين مطلب است كه مجرم مرتكب جرم شده و سدهاي انفرادي و اجتماعي نتوانستهاند او را از ارتكاب به جرم باز دارد و او در يك موقعيت خاص مرتكب عمل كيفري شده است.
همه مردم مرتكب جرم نميشوند؛ تعليم و تربيت، تنفر از آزار و اذيت ديگران، احترام به ديگران، احترام به هم نوع، ترس از مجازات، اكثريت مردم را از ارتكاب به جرم نهي ميكند. ليكن مجرم كسي است كه اين سدهاي اخلاقي و اجتماعي در او مؤثر نبوده و نميتوانند از ارتكاب جرم بازدارند. عوامل مؤثر در ايجاد رفتار مجرمانه شامل موارد بسياري ميشود
در اين ميان ميتوان به محيط دوران كودكي، توارث، موقعيت اجتماعي و اقتصادي، رويدادهاي بحراني و منفي اشاره كرد. عوامل موثر در بروز جرم و جنايت
طرح پيشگيري از ارتكاب جرم:
1– ايجاد محيط آرام و سالم در خانواده.
محيط امن و آرام در خانواده براي هر كودكي بايد براثر توجه والدين نسبت به يكديگر بوجود آيد تا آنان بتوانند بدون هرگونه ناراحتي در محيطي مناسب دوران طفوليت و نوجواني خود را به پايان برسانند.
تفريح و ورزش با كودكان هميشه لذت بخش است و در زمان بازي است كه كودك تجربه ميكند ورعايت حقوق ديگران را ميآموزد. پرخاشگري والدين نسبت به يكديگر يا نسبت به فرزند خود، كودك را از محيط خانواده فراري و ناراضي ميسازد و ممكن است اين عدم رضايت او را به سوي بزهكاري سوق دهد.
2- تأمين محيط و مسكن مناسب:
هر چند بيان اين موضوع كه بزهكاري فرزندان ما نتيجه مستقيم زندگي در محلات فقيرنشين ميباشد جزء موهومات است ولي نبايد فراموش كرد كه اگر افراد خانواده صاحب مسكن شايستهاي باشند و راه مفري براي نجات از فشار و محروميتهاي زندگي در اتاقهاي محقر، شلوغ و غمانگيز داشته باشند براي چنين نوجواني احتمال خطر بزهكاري كمتر است.
3- جلوگيري از تحريك جنسي فرزندان:
روابط بين پدر و مادر و گفتگو و نوع برخورد آنها با يكديگر بويژه رفت و آمدهاي خانوادگي و دوستي و جو حاكم براين روابط از جمله عواملي هستند كه نبايد از آنها غافل بود.
4- تأمين نيازهاي مادي و معنوي:
امروزه اكثر كودكان در فضاي تنگ آپارتمانها اسير شده وجاي ورزش و تفريح آنان در محوطه اتاقها، كوچهها يا خيابانها است. امكان استفاده آنان از وسائل موجود ورزشي نيز يكسان و برابر است. مسئولين ورزش جامعه بايد امكانات مذكور را جهت همه كودكان و نوجوانان بلاخص خانوادههاي كم بضاعت فراهم سازند.
بيكاري، تنهايي، نداشتن تحرك و فعاليت، نداشتن سرگرمي هايي كه توجه و علاقه جوانان را به خود جلب كند، از عوامل ايجاد انحراف و بزهكاري ميباشد.
5- تأمين آموزش و پرورش مناسب:
مدرسه اولين محيط اجتماعي است كه كودكان و نوجوانان ناچارند خود را بانظم و قوانين آن هماهنگ سازند. آنها از معلمان خود توقع دارند كه رابطهاي صميمانه با آنها برقرار كنند. توجه به شخصيت، عدم تبعيض بين شاگردان، همكاري با آنها، استفاده از دروس عملي و وسائل كمك آموزشي، متكلم وحده نبوده معلم و استفاده از مددكاران اجتماعي و مشاوران دلسوز در امر تعليم و تربيت كودكان. از عوامل كاهش جرم و بزهكاري در بين نوجوانان ميباشند.
بدين ترتيب تعدادي از طريق بازدارندگي ارتكاب جرائم چه در محيط خانوادگي و چه در محيط مدرسه ذكر شد و درهر حال اين وظيفه سازمانهاي ذيربط است كه با تهيه وسائل لازم جهت تعليم و تربيت، رشد فكري، بالابردن بينش كودكان و نوجوانان، پيش بيني لازم جهت مبارزه و جلوگيري از آلودگي آنان؛ شرايط مادي و معنوي و ضرورتهاي آن را تا حد امكان تلفيق و هماهنگ كنند و مسايل مقتضي به جنبه هاي اخلاقي و معنوي امور جوانان توجه كافي مبذول دارند
منبع: روزنامه حمایت
امینه فروز