شرایط منفسخ شدن قرارداد  ، دو طرف قرارداد مي توانند شرط كنند كه قرارداد پس از مدتي پايان يابد يا در اثر روي داد ويژه اي خود به خود منحل شود . شرط اخير را مي توان شرط انفساخ ناميد كه به شرط خيار شباهت دارد. براي مثال در عقد بيع شرط مي شود كه پرداخت ثمن از سوي فروشنده يا ايداع آن در صندوق ثبت ، باعث انفساخ بيع و بازگشتن ملكيت مبيع به او مي شود .

شرایط منفسخ شدن قرارداد

اگر ايداع يا پرداخت ثمن نشانه ي تصميم فروشنده بر فسخ بيع باشد ،هيچ تفاوتي بين اين شرط  و ساير مصداق هاي خيار شرط وجود ندارد ؛ اماره اي است كه دو طرف درباره ي دلالت آن بر فسخ توافق كرده اند . ولي هرگاه مقصود اين باشد كه وصول ثمن ، عقد را منحل سازد، وقوع آن باعث انفساخ عقد است . در اين فرض ، ديگر اهليت فروشنده و سلامت اراده ي او نقشي در نفوذ تاديه ثمن ندارد و از اقسام شروط انفساخ است .( حقوق مدني، نظريه عمومي تعهدات/117؛ حقوق مدني ؛ قواعد عمومي قراردادها/5/160 و 401 ) .

بنابراين ، هرگاه طرفين قرارداد شرط كنند كه در صورت وقوع امري ، عقد خود به خود از بين برود، چنين شرطي را شرط انفساخ ( فاسخ ) گويند .

تفاوت شرط انفساخ و شرط خیار

طرفین قرارداد می توانند شرط کنند که هر دو طرف یا یکی از طرفین یا شخص ثالثی ، حق فسخ معامله را برای مدت معین داشته باشند، چنین شرطی را شرط خیار می گویند. ( ماده 399 قانون مدنی ).

تفاوت این شرط با شرط فاسخ بسیار ظریف و باریک است . مثال هایی وجو دارد که مفهوم آن دو را در کنار هم مشخص می سازد . در اجاره نامه ای شرط می شود که انتقال محل اشتغال مستاجر به شهرستان یا بازگشت فرزند موجر به تهران سبب انفساخ عقد است ، یا در مزرعه ای شرط می شود که آفت زراعت ، مزرعه را منحل می کند . این روی داد ممکن است برخلاف میل و تصمیم دو طرف رخ دهد و عقد را منحل سازد . به همین جهت نباید آن را با شرط خیار که فسخ را منوط به انشای عمل حقوقی از سوی مشروط له می کند ، اشتباه کرد . در شرط انفساخ، هر دو طرف در انحلال قرارداد تصمیم می گیرند و آن را منوط به وقوع حادثه ای می کنند در حالی که در شرط خیار همه چیز منوط به اراده ی مشروط له است . از این تحلیل می توان نتیجه گرفت آن را باید بر طبق قواعد کلی و طبیعت عقد سنجید. با وجود این اگر شرط انفساخ منوط به حادثه ای باشد که در اختیار یکی از دو طرف است ، به خیار شرط بسیار نزدیک می شود با این تفاوت که صاحب خیار مسلط بر سبب انفساخ عقد می شود نه فسخ آن ؛ مانند شرط انفساخ بیع در صورت رد ثمن . ( حقوق مدنی ، قواعد عمومی قراردادها / 5/160 ) .

مبنای شرط انفساخ

مبنای شرط انفساخ ، حکومت اراده است و شرط انفساخ در قراردادی اثر دارد که قابل انحلال با اراده باشد . عقدی که به اراده ی یکی از دو طرف یا در نتیجه ی تراضی قابل انحلال نیست با شرط فاسخ نیز بر هم نمی خورد . برای مثال ، عقد نکاح قابل اقاله نیست و فسخ آن هم محدود به موارد پیش بینی شده در قانون است و جز از راه طلاق نمی توان رابطه ی زناشویی را از هم گسست . پس شرط انفساخ نیز در آن راه ندارد و زن و شوهر نمی توانند روی دادی را به تراضی سبب انفساخ عقد سازند . برای تعیین حدود قلمرو نفوذ این شرط باید حدود حاکمیت اراده و موانع نفوذ اراده بررسی شود. ( حقوق مدنی ، قواعد عمومی قراردادها/5/14) .

اقسام انفساخ:

انفساخ، به اعتبار نقشی که اراده در ایجاد سبب آن دارد، به دو دسته تقسیم می شود.

ب) انفساخ ناشی از تراضی.

الف) انفساخی که ناشی از حکم قانون گذار است:

انفساخ ناشی از حکم قانون، در حقوق موضوعه بیان شده است که به اقسام زیر تقسیم می شوند؛

۱- انفساخ ناشی از حکم قانون گذار که در اثر تأثیر یک عامل خارجی، حادثۀ طبیعی یا فورس ماژور بر موضوع قرارداد می باشد (مواد ۳۸۷،۴۸۳، ۵۲۷، ۵۵۱،۶۴۹ و …) مانند، قاعدۀ تلف مبیع پیش از قبض.

۲- انفساخ ناشی از حکم قانون گذار که در اثر زوال شخصیت حقوقی طرف قرارداد می باشد. (مواد ۶۷۸،۵۵۱، ۵۳۰، ۹۵۴، ۶۲۸ و …) مانند انحلال همۀ قراردادهای جایز، در صورت فوت یا حجر یکی از دو طرف آن.

ب) انفساخی که مستقیماً ناشی از تراضی و توافق ارادۀ طرفین قرارداد می باشد:

هر چند در قانون مدنی ایران مصادیقی از انفساخ قهری قراردادها (انفساخ ناشی از حکم قانون گذار) آمده است؛ اما در تمام این مصادیق و مواد قانون مدنی که در رابطه با انفساخ قهری قرارداد می باشد، یا یک عامل خارجی باعث انفاسخ می شود یا زوال شخصیت حقوقی طرف قرارداد منجر به انفساخ قرارداد شده است. قانون مدنی، در خصوص انفساخ ناشی از تراضی ساکت است. این قسم از انفساخ (انفساخ ناشی از تراضی) که همان شرط فاسخ می باشد شرایط منفسخ شدن قرارداد

منبع : بابافارس